سلاح سرد
چند وقت پیش با اتفاق یکی از دوستان در منطقه شهرک غرب در حال گشت و گذار بودیم و در نهایت تصمیم گرفتیم که وارد پارک خوارزم شیم. چیزی که از ابتدای ورود به پارک جلب توجه میکرد تعداد کثیر سگ بود.
انواع و اقسام سگ. از مناطق مختلف تهران و یا حتی از شهرهای اطراف پرورش دهنده های سگ، اونها رو در معرض دید گذاشته بودند تا مشتری براشون پیدا کنند. نکته تکان دهنده نژاد سگ ها بود، سگ های شکاری بسیاری مثل هاسکی و جرمن در چند قدمی ما قدم میزدند. راه رفتن در کنار این سگ ها حکم شهربازی و تونل وحشت رو داشت و ازش تنها یک هدف داشتم، اون هم تجربه احساس ترس و تلاش برای کنترل بر وحشتم بود.
سگ های وحشی یا تربیت شده ای که با اشاره صاحبشون میتونستند تیکه تیکم کنند من رو به این فکر فرو برد که چطور هست که در مملکت ما حمل سلاح سرد ممنوع هست، اما داشتن چنین سگ هایی نه! سگ هایی که با قلاده هم میتونن خطر آفرین باشن چه برسه به بی قلادشون. خلاصه اینکه چاقوی توی جیب یک نفر که دیده نمیشه و خودش فقط از اون اطلاع داره با در دست داشتن سگ شکاری و عظیم الجسه قابل قیاس نیست. چرا که وحشت چاقو زمانی بروز پیدا میکنه که در دست فرد باشه ولی در حالت دوم مدام دندون های و پارس های گاه و بیگاه حس عدم امنیت رو تزریق میکنه.
جالب تر اینجاست که به نقل از دوستان خارج نشین داشتن سگ هایی با نژاد های خاص دارای محدودیت هایی هست که متاسفانه در ایران چنین محدودیت هایی رو نمیبینیم. تازه این محدودیت ها در کشور آمریکا تعجب آور تر نیز هست، چرا که کشوری هست که دسترسی به سلاح گرم به سادگی آب خوردن و گرفتن جواز حمل سلاح هم کاری نه چندان دشوار هست.