خطورات ذهنی من، بهانه ای برای نوشتن

به بهانه نوشتن، دغدغه ها و راه حل هایی که به ذهنم خطور کرده را مینویسم

خطورات ذهنی من، بهانه ای برای نوشتن

به بهانه نوشتن، دغدغه ها و راه حل هایی که به ذهنم خطور کرده را مینویسم

قصد دارم با نوشتن در این وبلاگ توانایی نگارش خودم رو بالا ببرم،
چه بهتر که از مزایای جانبی هم بهره برده باشم:
اول اینکه سیر زمانی افکارم رو ثبت کنم
و دوم در ترویج انتقاد همراه راه حل، کمکی کرده باشم

من لیسانس ریاضی محض امیر کبیر خوندم و الان هم در مقطع ارشد رشته بانکداری اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در حال تحصیل هستم.

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تصادف» ثبت شده است

سوالی که بارها از مسئولین خودروسازی مطرح شده و هربار با شگردی تکراری و مشمئز کننده از پاسخ به آن امتناع شده است این بار در برنامه شنبه شب شبکه افق، در بخش پرسش و "پاسخ" با احمد نعمت بخش، دبیر انجمن خودروسازان،تکرار شد و نتیجه پافشاری و پیگیری مجری برنامه برای دریافت پاسخ سوال مطرح شده با اتهام "ضدیت با تولید داخلی" به وی توسط نعمت بخش و  و قطع تماس توسط وی پایان یافت:

  • فلان فلانی

در پست قانونی برای رانندگی قانونی راهکاری برای بهتر شدن چهره خیابون ها و قانونمند تر شدن رانندگی مطرح کردم. حین نگارش چند مساله در همین رابطه، برای حالت های خاص وجود داشت که مطرح نکردم و پاسخی هم بهشون ندادم:

  • فلان فلانی
مدتی پیش یک نفر رو تو مترو دیدم که خیلی وضع زننده ای داشت، کثیف و مشمئز کننده و از همین هم به عنوان اهرمی برای باز کردن مسیر استفاده میکرد. اخر سر هم یک جای دنج تو قطار نشست و بقل دستی ها هم سعی میکردن فاصلشون رو با طرف حفظ کنن که مبادا با هم تنه به تنه شن و لباسشون کثیف شه. شبیه این موضوع رو هنگام رانندگی هم زیاد دیدم:
  • فلان فلانی

هو الحی،

چند وقتی هست به کالبد شکافی یکی از استرس های روزانم میپردازم، استرسی که موقع رانندگی ذهنم رو مشغول میکنه و اون هم تصادف با خودرو های لوکس هست؛ خودروهایی با توانایی مانور بالا و سرعت بسیار زیاد که اگر رانندش جوان باشه احتمال زیاد در حال ویراژ دادن هست.
قبلا با یه پژویی که در حال ویراژ دادن بود تصادف کردم، طرف لایی کشید و زد به جلوییم (که دیگه شده دو تا جلوییم) و من هم زدم به پژو، اما طبق قانون کسی که از پشت میزنه مقصر هست. نمیدونم که این قانون نسخه برداری از قانون های غربی هست که معمولاً نصفه بومی سازی میشه یا به ذهن قانون گذارای خودمون رسیده.
یعنی کافی هست یه نفر برای اینکه یه نفر رو اذیت کنه بره جلوش و دنده عقب بزنه به کسی که بدش رو میخواد! (مثل کاری که مل گیبسون تو فیلم لبه تاریکی انجام داد) یا وقتی یه نفر لایی بکشه و حادثه ای مشابه اتفاقی که در بالا تعریف کردم بیافته و بد تر از همه اینکه با یک ماشین لوکس هم تصادف کنیم؛ اونوقت هست که ممکن هست کل ماشین ما ارزش کمتری از خسارت وارد اومده داشته باشه و چند سال از زندگیمون سوخت بره.

بعدا به مسائل دیگه ای در رابطه با قوانین راهنمایی و رانندگی، مسائل مربوط به بیمه و گمرک میپردازم اما الان هدفم بررسی بخش دیگه ی ماجرا هست:

  • فلان فلانی