خطورات ذهنی من، بهانه ای برای نوشتن

به بهانه نوشتن، دغدغه ها و راه حل هایی که به ذهنم خطور کرده را مینویسم

خطورات ذهنی من، بهانه ای برای نوشتن

به بهانه نوشتن، دغدغه ها و راه حل هایی که به ذهنم خطور کرده را مینویسم

قصد دارم با نوشتن در این وبلاگ توانایی نگارش خودم رو بالا ببرم،
چه بهتر که از مزایای جانبی هم بهره برده باشم:
اول اینکه سیر زمانی افکارم رو ثبت کنم
و دوم در ترویج انتقاد همراه راه حل، کمکی کرده باشم

من لیسانس ریاضی محض امیر کبیر خوندم و الان هم در مقطع ارشد رشته بانکداری اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در حال تحصیل هستم.

طبقه بندی موضوعی

از سیب زمینی تا پیاز!

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۷ ب.ظ

امسال 1700 تن سیب زمینی به بهانه حفظ بازار دفن شد که در فضای رسانه ای هم بدرستی به این موضوع پرداخته شد، فارغ از اشتباه بودن این تصمیم و لطمه ای که این خطا به اعتماد قشر مستضعف نسبت به حکومت وارد کرد، علت وجود مازاد عرضه سیب زمینی هم داستان جالبی داره که ریشه ای مشترک با خیلی از مسائل دیگه داره که برای کشاورزها تو سیب زمینی و پیاز مصداق پیدا کرده


از اونجایی که کشاورزی در کشور ما علمی نیست، کشاوزر به قیمت محصولات سال گذشته تو بازار نگاه میکنه و اون محصولی که در سال گذشته قیمت بالاتری داشته رو برای کاشت جدیدش انتخاب میکنه؛ اگر سال گذشته گوجه گرون بوده امسال به امید سود بالاتر گوجه میکاره و به این فکر نمیکنه که بقیه کشاورزها هم مثل اون فکر میکنن و این آش همون آشه و کاسه همون کاسه! کشاورز ها هم هر سال به امید اینکه این بار دیگه بخت بروشون روی میاره اشتباه رو تکرار میکنن و من از الان بهتون قول میدم که سال دیگه کلی روی دست موندن پیاز ها برای کشاورزها خبر ساز میشه.


این طرز تفکر برای خیلی های که تو فضای اقتصادی هستند جور دیگه ای مصداق پیدا میکنه مثلا وقتی تقاضای مسکن بالا میره بیشتر از میزان تقاضا به خاطر رونق نسبی بازار شاهد حضور فله ای ساختمان ساز ها هستیم به نحوی که بخاطر عرضه بیش از تتقاضا مثل وضعیت کنونی شاهد رکود هستیم و کم کم قیمت ها کاهش پیدا میکنه و بخاطر کاهش قیمت ها دوباره تقاضایی شکل میگیره و ...


اما هیچ کدوم از این دو قشر، کشاورزها و بساز بفروش ها، در مقایسه آدم های سیاسی، هجو آمیز عمل نمیکنن؛ بلکه این ما هستیم که در گرایشات سیاسی حزب بادی عمل میکنیم و توی سطح کلان کشور به کاشت سیب زمینی و پیاز میپردازیم! البته این پدیده علمی هست و تحت عنوان دوره های تجاری و چرخه سیاسی میشه مقالات مفصلی رو در این زمینه پیدا کرد. اما فکر نکنم هیچ کجای دیگه تو دنیا بر خلاف ایران یک فرد چند بار به زیر کشیده بشه و بعد دوباره اوج بگیره، بلکه این احزاب هستند که خودشون رو بازسازی میکنن و با شعار های جدید و یا بخاطر زخم هایی که حزب رقیب (اگر جنگ زرگری و قرارداد نانوشته نباشه، مثل اون چیزی که در ایران شاهدش هستیم) زده، مردم رو به حزب مردود خودشون جزب میکنن.

البته گفتن دو نکته خالی از لطف نیست:

اول اینکه یکی از موثر ترین دلیل این امر از محو شدن حافظه کوتاه مدت مردم هست. همین هم هست که وقتی عکس 5 سال پیشمون رو بعد از مدتها میبینیم با وجود اینکه 5 سال پیش بارها خودمون رو در آینه دیده بودیم و تصویر نسبتا صحیحی از ذهنمون داشتیم اما بعد از گذشت این مدت نسبت به گذشته خودمون هم  غریب هستیم.

دوم هم این هست که گرفتار حزب و حزب بازی و سیاست زدگی میشیم و فراموش میکنیم که در پینگ پنگ قدرت حزب های موجود گرفتار شدیم و برخلاف بازیکنان این ما هستیم که از این ور به اون ور پرت میشیم و ضربه ها رو تحمل میکنیم و انقدر غرق در این بازی شدیم که یادمون رفته راه سوم و چهارمی هم وجود داره.

بعد از این انتخابات دیگه مرزی بین اون کشاورزها که هر سال ضرر میکنن، خودم و مردم کشورم احساس نمیکنم چه با مدرک سیکل و چه با مدرک تخصص و دکتری!

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی