خطورات ذهنی من، بهانه ای برای نوشتن

به بهانه نوشتن، دغدغه ها و راه حل هایی که به ذهنم خطور کرده را مینویسم

خطورات ذهنی من، بهانه ای برای نوشتن

به بهانه نوشتن، دغدغه ها و راه حل هایی که به ذهنم خطور کرده را مینویسم

قصد دارم با نوشتن در این وبلاگ توانایی نگارش خودم رو بالا ببرم،
چه بهتر که از مزایای جانبی هم بهره برده باشم:
اول اینکه سیر زمانی افکارم رو ثبت کنم
و دوم در ترویج انتقاد همراه راه حل، کمکی کرده باشم

من لیسانس ریاضی محض امیر کبیر خوندم و الان هم در مقطع ارشد رشته بانکداری اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی در حال تحصیل هستم.

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درمان» ثبت شده است

دیدن فراگیر شدن سیگار بین مردم بخصوص جوان ها در کوچه و خیابون برام آزار دهنده هست و موجب افسوس خوردن به حال مبتلایان به مصرف دخانیات هست؛چه بخاطر ناراحتی که از استشمام دود منزجر کننده سیگار و آلودگی هوا به شخص من میرسه و چه بخاطر از دست رفتن این حجم از ارز و دود کردن سرمایه ملی در سطح اولیه و هزینه شدن صندوق مشترک بیمه و بالا رفتن حق بیمه کل جامعه در سطح ثانویه!
  • فلان فلانی

دوشنبه 16 آذر وقت ارتودنسی داشتم، دکترم رو با تحقیق تو اینترنت پیدا کردم که خواهر یکی از وزرای سابق هست و به طور همزمان هم ریاست بخش دندونپزشکی مرکز درمانی یکی از قوا رو بر عهده داره.

اکثر کارها رو به دستیارش میده که انجام بده و از این جهت مثل اینکه با بقیه ارتودنس ها فرقی نداره. نکته ای که اذیت کننده هست این هست که مثل اینکه برای کلاس کار و یا آموزش دستیارش معمولا خودش تو آشپزخونه میشینه و من هم که درمانم رو با این دکتر 9 ماه هست شروع کردم، راهی جز تحمل ندارم، انگار نه انگار به خاطر اینکه درمان رو این فرد انجام بده اونجا رفتم، نه بخاطر دستیارش.

به خاطر بی دقتی های دستیار خانم دکتر تقریبا هر سری که نوبت دارم یک جایی از دهنم خون میاد و یا به خاطر عدم دقت در کار، تیزی سیم تا نوبت بعدی که سیم رو عوض کنه به لپم گیر میکنه و نتیجش میشه خونریزی و یا آفت؛ درد به کنار، یک جا خوندم که زخم دهان از عوامل سرطان دهان هست، میترسم برای درست کردن ظاهر دندون، جونم رو از دست بدم!

آخرین معاینه که دوشنبه 16 آذر بود، گویا کار خیلی سنگین تر از حد توان دستیار دکتر بود و به همین خاطر خود خانم دکتر خودش اومد. کارش رو با عحله انجام میداد؛ عجله برای نشستن روی صندلی آشپزخونه مطب. سمباده مانندی ورداشت و بی دقت بین دندون هام کشید، پاره شدن لثه هام رو حس میکردم و مزه خون هم دهنم رو گرفت واسه همین آب دهنم رو قورت ندادم و مثل اینکه نگهداشتن آب دهنم یکم کار رو برای دکتر سخت میکرد. دکتر اینقدر عجله داشت که فرصت نداشت دستگاه مکش رو تو دهنم بزاره و به همین خاطر گفت "آب دهنت رو غورت بده" و من هم با دهن پر از خون و آب دهن در جواب گفتم "خونی هست!". انتظار داشتم که اینجا دیگه خجالت بکشه و از دستگاه مکش استفاده کنه، اما با بیخیالی گفت" اشکال نداره، قورت بده!"، گفتم" نجسه" و در جواب گفت"نه، نجس نیست!"

نکته اینجاست که خانم دکتر روسری خیلی محکمی داره، هرچند به محرم و نامحرم هم اعتقادی نداره.

خلاصه "نه، نجس نیست" برای من شده مصداق خیلی چیزها


پ.ن. تب جامعه نسبت به واقعه کشیدن بخیه تو خمینی شهر اصفهان بالا هست.

پ.ن.2. این اولین مطلبی بود که فضای کلان و ارائه راهکار نداشت. اون هم بخاطر اینکه امیدی به اصلاح پزشکا ندرام، به نظرم یکی از بی اخلاق ترین صنف ها هستند.

پ.ن.3. احتمالا پی نوشت دو رو بعداً پاک کنم تا مثل مهران مدیری تو سریال در حاشیه با اعتراض و شکایت پزشکها روبرو نشم. این پی نوشت هم بعد از حذف احتمالی اصلاح میشه

21 آذر 94

  • فلان فلانی